اطلاعیه
ضمن تبریک و شادباش ایام فرخنده ی ماه رجب، بدین وسیله اعلام می دارد که :
برگزاری کارگاه پاورپوینت ساعت 8 تا 9/30 روز شنبه 5 اردیبهشت
دانشجویان عزیزی که در زمینه نرم افزار office (پاورپوینت) مشکل دارند به آنها پیشنهاد می گردد در این کارگاه شرکت کنند.
خانم سعادت و دوستان لطف کردند مسوولیت کارگاه را پذیرفتند. من نیز به منظور رفع اشکال حضور خواهم داشت.
دریافت فایل الگوی طراحی آموزشی اشور
دانشجویان عزیز از این قسمت قادر خواهید بود فایلی در تشریح الگوی طراحی آموزشی اشور با ذکر نمونه ای از طراحی با این الگو دریافت نمایید.
پیشنهاد می گردد قبل از پرداختن به نمونه ی طراحی ، توصیف مراحل الگو را به دقت مطالعه نمایید.
(برای مطالعه ی بیشتر): از لینک زیر نیز می توانید تشریحی به زبان لاتین در مورد الگوی اشور ملاحظه نمایید. (نیازی به تشریح لاتین الگوی اشور به زبان لاتین در امتحان نمی باشد)
با سلام
در این پست شما قادر خواهید بود فایل مربوط به رسانه های آموزشی را دانلود نمایید. رمز فایل را از خانم نجفی و خانم کامیاب می توانید دریافت نمایید.
پیروز و موفق باشید
باسلام و تشکر از گروههایی که داستان تالیفی خود را تحویل دادند. تا کنون داستانهای همه ی گروهها در زمینه ی خواسته شده به صورت کامل دریافت نشده است گروهها توجه داشته باشند در صورتی که داستانها تحویل داده نشوند کل گروه امتیاز مربوط به داستان را کسب نخواهند کرد.
داستان منتخب: داستان گروه خانم نجفی و عاشوری و ....
داستان شنگول و منگول در رابطه با مرحله اول تکنولوژی اموزشی (رسانه ها)
یکی بود یکی بود خانوم بزی بودکه سه تابچه به اسم های شنگول ومنگول وحبه ی انگور...زمان مدرسه رفتن بچه های خانوم بزی فرارسیدولی چون مامان بزی میترسیدگرگه بچه هایش رادرراه بخوردتصمیم میگیردیک معلم خصوصی برای بچه هایش بگیرد مامان بزی به بچه هایش میگوید: به زودی معلمی برایتان می اید تابه شمادرس دهد...گرگه ازپشت درگوش ایستاده بودوتمام حرف های مامان بزی راشنید ورفت خودرابرای روزدمقرراماده کند. درروزی که قراربوددمعلم به خانه ی انهابرودمامان بزی برای خریدن لوازم التحریربچه ها مجبورشد بیرون برود وبه بچه هاگوش زدکردتا وقتی مطمین نشدیدکه معلم پشت دراست در را باز نکنید........گرگه که خودرابه شکل معلم دراورده بود بعد ازرفتن مامان بزی به خانه ی انها رفت ودرراکوبید بچه هاگفتند:کیه کیه درمیزنه درروبه تق تق میزنه گرگه میگه منم منم معلمتون دانش اوردم براتون..بچه ها باهم فکرکردند چطوری بفهمندکسی که پشت در ایستاده معلم است؟؟؟شنگول ازگرگه میپرسد: اگرراست میگویی معلم هستی کتاب ودفترت کجاست گونیاوخط کشت کجاست؟؟گرگه میگوید:دلم واسه شمامیسوزدازجامعه عقب افتاده اید..درخانه زندانی شده اید نمی دانیداین ابزارها دیگرقدیمی شده است!!!!من برایتان یک دستگاهی اوردم که ئتمام این ابزارها دران است حبه ی انگورباتعجب میپرسد:ان چیست دیگر؟؟!!گرگه میگوید"به آن میگویند تبلت..!هم کوچیک است هم به راحتی میتوانم به شما اموزش بدهم.بچه ها باتعجب میپرسند:مگرمیشوداینطورچیزی وجودداشته باشد؟گرگه میگوید:اگرفکرمیکنیددروغ میگویم میتوانیددررابازکنید وببینید...بچه هاوسوسه میشوندودررابازمیکنند ناغافل ازاینکه گرگه پشت دراست...!!تمام حرف های گرگه دروغ بوده بخاطراینکه تبلت هنوزاختراع نشده بود وتبلت تنها بهانه ای برای فریب دادن وخوردن بچه های خانوم بزی قرار داده بود.
نجفی..عاشوری
با تشکر از خلاقیت گروه خانم نجفی، سیر داستان خیلی خوب طراحی شده بود و خلاقیت شما و اینکه موضوع کار را به خوبی دنبال کردید، جای تحسین دارد.
نکته: در تمامی کلمات و عبارات داستان دقت داشته باشید که باید سیر خاصی را دنبال نمایید. اگر در نقل قولها عامیانه سخن گفته می شود تمامی کلمات این سیر را دنبال کنند و به نحوی یکپارچه عمل کنید، به گونه ای نشود که یک عبارت از نقل قول عامیانه و عبارت دیگر ادبی نوشته شود. در سایر قسمتهای داستان از عامیانه نوشتن پرهیز شود.
داستان گروه خانم حسینی
به نام خدا
یکی بود یکی نبود،....
هفت تا رنگ بودن که همیشه دوستای خوبی برای هم بودن تا اینکه یکی از روزها بین اونها اختلافی پیش اومد وهر کدوم ادعا کردند که از بقیه زیباترند و هر کدوم برای ادعاشون دلایلی داشتن تا اینکه تصمیم گرفتن از مردم کمک بگیرن ومردم نظر بدن کدوم رنگ زیباتره برای همین هر روز یکی از اونها به آسمون میرفت وآسمون رو به رنگ خودش در می آورد مثلا روز اول قرمز این کارو کرد ولی به محض اینکه آسمون به رنگ قرمز دراومد همه ی مردم ترسیدن و فرار کردن.زکیه حسن پور ودوستان
با تشکر از خانم حسن پور و گروه مربوطه ، سیر داستان و اینکه به نتیجه ای مشخص ختم شده است خوب است و خلاقیت شما در خلق کاراکترها خیلی خوب بود. اما به نظر می رسد که فراموش شده است که می بایست بر اساس موضوع خاصی داستان خلق می شد. موضوع مورد نظر ما ابعاد و تحول تکنولوژی آموزشی بود اما در داستان فوق موضوع اصلی اتحاد است و رد پایی از تکنولوژی آموزشی به چشم نمی خورد.
نکته: در داستان فقط قسمتهایی که نقل قول است عامیانه نوشته شود ، در کل داستان نکات نگارشی می بایست رعایت گردد.
داستان خانمها اسلامی و صحرا گرد
داستان تصمیم کبری مامیخوایم داستان دختری رو براتون تعریف کنیم که یه مشکل
اساسی داشت اون درسها و مفهوم درسها رو دیر متوجه میشدو به دنبال چاره ای برای
حل این مشکل بود.این مشکل از اونجایی شروع شد که کبری بعد از سه بار خوندن کتاب
جغرافیا متوجه شد که مفهوم درس را نمیفهمه و کتابش را زیر درخت ول کرد.از قضا همون
شب بارون اومد و وقتی فردای اونروز برای برداشتن کتابش به سراغ درخت رفت متوجه
شد کتابش خیس و خراب شده .بعد از کمی فکر تصمیم گرفت از نقشه ها و نمودارها برای
فهمیدن و جایگزین به عنوان کتابش استفاده کنه بنابراین نقشه و کره تهیه کرد و به خوندن
انها پرداخت اما باز هم با مشکل مواجه شد:اون نقشه ها رو متوجه نمیشد.برای رفع این
مشکل به معلم مراجعه کرد و پس از توضیح چندین و چند باره معلم اون نقشه رو فهمید
اما باز هم یک مشکل وجود داشت.اون نمیتونست درسها رو خوب یاد بگیره بنابراین از معلم
خواست تا براش کلاس خصوصی بذاره تا از بقیه بچه ها عقب نمونه.حالا کبری مثل بقیه
درساشو میفهمید و کبری موفق شد.
خوب بود ، از آنجاییکه از اسم یک داستان مشهور استفاده کردید نوعی ایجاد انگیزه صورت گرفته است و مخاطب انگیزه دارد داستان را بخواند تا تفاوت آنرا با داستان مشهور متوجه گردد. موفق باشید. به دوستانتان نیز در زمینه محاوره ای نوشتن داستان تذکر داده بودم. شما مجاز هستید قمستهایی از داستان را که نقل قول است عامیانه بنویسد نه کل داستان را به صورت محاوره ای درآورید. در صورت نیاز به بازخورد بیشر حضورا مراجعه کنید.
داستان گروه خانم رجبی و دوستان
به نام خدا
یکی بود یکی نبود در یک جنگل سبز وقشنگ خرگوشی دانا زندگی می کرد که به تمام حیوان های جنگل خواندن ونوشتن را می اموخت .حیوان های جنگل از درس وتدریس این خرگوش دانا خسته شدندوهرروز که می گذشت یکی از حیوانها در کلاس حاضر نمی شد تا اینکه خلاصه در یک روز هیچ یک از حیوان های جنگل به کلاس درس خرگوش دانا نرفتند .خرگوش دانا که متوجه این موضوع شد راه حلی در پیش گرفت وتصمیم گرفت یکی از ابزارهای اموزشی را به حیوان های جنگل معرفی کند به همین دلیل بود که که خرگوش دانا حیوانهای جنگل را صدا زد وبه پیش خود خواندوبه انها گفت:
اهای اهای بچه ها / منم خرگوش دانا
خبری دارم برای شما/ از درس وتخته وکلاس
که هر کسی بشنوه / از خوشحالی می پره
دارم براتون کادویی/ یک جعبه جادوییبامطالب خیلی قشنگ / با طرح های رنگ ورنگ
اگه بگم ای بچه جون / شاید نشه باورتوناموزش با اون شده اسون / اگه بشه باهامون
فیزیک شیمی و قران / ریاضی وجبر وحساب
همه میشه برامون / مثل اب خوردن چه اسون
خلاصه که بچه جون:
تخته وگچ ور افتاد / کارش به اخر افتاد.رایانه اومد به جای اون / همه میرن دنبال اون
امروزه وتخته و کلاس / شده هوشمند ای بچه ها
شما هم برید باد بگیرید / از بقیه جانمونید
خلاصه این که خرگوش دانا به همه ی حیوان های جنگل توضیح داد که می توان به جای تخته وگچ از تخته های هوشمند ورایانه استفاده کرد.واز ان روز به بعد همه ی حیوان های جنگل با شوق وعلاقه ی زیاد برای فراگیری علم و دانش به پیش خرگوش دانا رفتند وروز به روز تعداد بچه های کلاس درس بیشتر وبیشتر می شد
گروه : رجبی٫ شهیدی٫ اکبری٫ عزمی ٫ تقی زاده.
داستان بسیار خوب طراحی شده است. از آنجاییکه خلاقیت داشتید و داستان با شعر همراه شده تحسین برانگیز است. اما نقدی جدی بر آن وارد است که در این مقال نمی گنجد . لطفا یادآوری شود در کلاس که این داستان بحث شود. داستان را همراه خود در کلاس داشته باشید.
داستان شنل قرمزی از خانم سلیمانی
شنل قرمزی :
زهراسلیمانی
یه روز مادر شنل قرمزی رو به دخترش کرد وگفت:عزیزم چن روزه مادر بزرگت مبایلشو جواب نمیده هرچی اسمس
هم براش میزنم بازهم جواب نمیده انلاین هم نشده! چن روزه خیلی نگرانشم چن تا پیتزا بخرببر خونش ببین حالش
چطوره....فقط زودی برگرد که خانواده دکتر ارنست امشب قراره بیان خواستگاری واسه پسرشون!!
نل باخوشحالی به سمت خونه مادربزرگ با پژو 206البالویی که تازه خریده بود ازخونه خارج شد وبه سرعت خودش
روبه خونه مادربزرگ رسوند.نل بعد از دیدن مادربزرگ خیلی خوشحال شدوباهم به خونه رفتن و ی چایی وشیرینی
خوردن....ونل ازحال مادر بزرگش میپرسید که چرا گوشیش رو جواب نمیداد؟مادربزرگ در جواب میگه:قربونت
بشم شارژ گوشیم تموم شده بود ومیخواستم بیام خونتون ولی پاهام خیلی درد میکرد...درهمین حال که نل ومادربزرگ
گفتگومیکردن ناگهان صدای رد به صدا درامد از قضا گرگ ناقلا پشت در بود!ومادربزرگ باهوش بعدازصدای در
گوشی ایفون رو برداشت وگرگ ناقلا را دید!(تصویری بودن ایفون!!!)وبه این صورت شد که در را باز نکردند وگرگ
ناقلا ناامید برگشت وبعد از ساعتی نل باهمراه مادربزرگش باماشین به خونه خودشان رفتن تامادر بزرگ هم درمراسم
خاستگاری باشد.....
ضمن خسته نباشید به خانم سلیمانی عزیز. پس از اندکی تامل می توان به این نتیجه رسید که رد پایی از آن ویژگیهایی که برای داستان گفته بودم در این داستان نیست.
تکنولوژی آموزشی مد نظر ما بود نه صرفا تکنولوژی .
داستان زیر مربوط به دوره اول تحول تکنولوژی آموزشی می گردد.
داستان حسنی
یکی بود یکی نبود... توی یک شهر شلوغ حسنی نشسته بود .حسنی قصه ی ما یک جعبه ی مداد رنگی داشت که اونو خیلی دوست می داشت ... هرروز می رفت به باغ و دفتر نقاشی و مدادرنگی هاشو با خودش می برد. حسنی با مدادرنگی هایی که داشت نقاشی های خیلی قشنگ می کشید ...کوه و دریا می کشید آسمون آبی می کشید ... اما بعد از گذشت چند سال همه چیز تغییر کرد ... حسنی دیگه سراغ جعبه مداد رنگی هاش نمی رفت. دیگه دفتر دستش نبود. با دوستاش بازی نمی کرد...
بله ...ننه حسنی واسش یک تبلت خریده بود که همیشه دستش بود و یک لحظه هم اونو کنار نمی ذاشت.
کم کم وقتش رسیده بود که حسنی بره مدرسه ...
مدرسه دیگه مثل قدیما نبود گچ نبود، تخته نبود ...
توی کلاس یک تخته هوشمند بود . بچه ها هم به جای کتاب هر کدوم یک تبلت داشتن ....
بچه ها زنگ تفریح با هم بازی نمی کردن و توی سر و کله هم نمی زدن در عوض سر اینکه تبلت کی قشنگ تره همش با هم بحث می کردن ...
تا اینکه یک روز حسنی بعد از مدت ها به انباری خونشون رفت و دید که مداد رنگی هاش از غصه ی تنهایی بی رنگ شدن و توی دفتر نقاشیش آسمون دیگه آبی نبود ....
چه قدر بده اینقدر توی دنیای تکنولوژی غرق بشیم که خاطرات کودکی مون رو فراموش کنیم ....
اعضای گروه : فاطمه آقایی . فاطمه بهشتیان . خانم چوپان . خانم آگاهی
داستان خانم حسن پور و گروه مربوطه
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
هفت تا رنگ بودن که همیشه دوستای خوبی برای هم بودن تا اینکه یکی از روزها بین اونها اختلافی پیش اومد وهر کدوم ادعا کردند که از بقیه زیباترند و هر کدوم برای ادعاشون دلایلی داشتن تا اینکه تصمیم گرفتن از مردم کمک بگیرن ومردم نظر بدن کدوم رنگ زیباتره برای همین هر روز یکی از اونها به آسمون میرفت وآسمون رو به رنگ خودش در می آورد مثلا روز اول قرمز این کارو کرد ولی به محض اینکه آسمون به رنگ قرمز دراومد همه ی مردم ترسیدن و فرار کردن.
بقیه ی رنگها نارنجی ، زرد، سبز، آبی، نیلی وبنفش هم به ترتیب شانسشونو امتحان کردن ولی هیچکس خوشش نیومد .
تا اینکه بالاخره همه ی رنگها بعد از مشورت به این نتیجه رسیدن که باهم دیگه ودر کنار هم به آسمون برن واینجوری بود که یه رنگین کمون زیبا تشکیل شد ومردم با لذت بسیار به آسمون نگاه میکردن وشادی در نگاهشون موج میزد .
پس همیشه با همکاری واتحاد بهترین نتیجه ها بدست میاد. بسیر داستان و اینکه سعی کردید نتیجه گیری داشته باشید خیلی خوب است . توجه داشته باشید در داستان قسمت نتیجه گیری در درون آن باید حل شده باشد به اینصورت نباشد که شما به نوعی توجه مخاطب را جلب کنید که این قسمت نتیجه گیری داستان است
فایل word متن زیر را از لینک زیر دانلود کنید.
دانلود فایل word تاریخچه ی طراحی آموزشی
تاریخچه طراحی اموزشی و روبکردهای موثر بر ان
امروزه طراحی آموزشی به عنوان یک رشته مهم وبسیار مورد استفاده در تکنولوژی آموزشی مطرح است.تکنولوژی آموزشی با بکارگیری پایه های نظری روان شناسی یادگیری وروانشناسی تربیتی،از روشهای موجود در حوزه طراحی آموزشی استفاده میکند.نتیجه این تعامل ایجاد یک برنامه آموزشی استکه میتوان در آن نظریه های مختلف را به کار بستو کارائی و اثر بخشی هریک را آزمود.طراحی آموزشی ابزار تدریس وآموزش است و باعث میشود مواد آموزشی موثرتر و کارامد تر باشند این گفته که "پزشکان مهندس بهداشت،معماران مهندس فضا و طراحان آموزشی مهندسان عملکرد انسانی هستند" اهمیت طراحی آموزشی را روشن میسازد.
طراحی به معنی اختراع کردن،اندیشیدن یا تنظیم یک نظریه ذهنی،ترسیم و آماده کردن پیش نویس یک نقشه،اختصاص دادن یا بکار گیری منابع برای دستیابی به یک هدف و بالاخره تهیه یک نقشه کاری برای حصول به آنچه که از پیش تعین شده است،میباشد.
همانطور که مطرح شد کار طراح نقشه کشی برای آینده است و این طراحی در هر زمینه ای که انجام شود نامی خاص به خود میگیرد که در اینجا بحث از طراحی آموزشی است که طراح به نقشه کشی و فراهم آوردن برنامه ای برای آموزش دست میزند که طراحی آموزشی نامیده میشود.
امروزه وظایف طراحان آموزشی نسبت به گذشته دستخوش تغییراتی شده است و این تغییرات به سبب عواملی از قبیل ظهور دیدگاههای جدید در یادگیری،فن آوریهای نوین مانند فن آوری رایانه و اینترنت و نیز بروز و ظهور فن آوری عملکرد پدید آمده است که در این مورد بعدا توضح مفصل تری داده میشود.دیدگاه ساختن گرائی،یادگیرنده را موجودی فعال میداند که باید برای ساخت دانش به فعالیت بپردازدو مسئولیت یادگیری خویش را بر عهده بگیرد.بنابرن طراح، به جای طراحی محیط آموزشی به طراحی محیط یادگیری میپردازد.طراحی آموزشی دارای ابعاد وسیعی است از جمله میتوان به طراحی نظام آموزشی نام برد که بعدی وسیع تر از مثلا طراحی کلاس های درس دارد و در این مقاله هدف پرداختن به انواع طراحی ها نیست بلکه فقط سعی شده تارخچه ای از طراحی آموزشی و رویکردهای تاثیر گذار در آن بحث شود.
تاریخچه ای مختصر از طراحی آموزشی:
به عنوان یک نظم رسمی،طراحی سیستم های آموزشی در بوجودآمدن،یک زمان طولانی داشته است.مشارکت فکر های اولیه ای چون ارسطو سقراط وافلاطون برسی کننده شناخت های پایه ای یادگیری وحافظه بودند که بعدا در قرن سیزدهم توسط فیلسوفان گسترش یافت.توماس آکویناس کسی است که فهم آموزش در بخشهای آزاد را بحث کردو چهار صد سال بعد ،جان لاک نظریه وضع انسانهای اولیه با ذهن های خالی ارسطو را به وسیله درخواست که تقریبا همه دانش و دلیل باید از تجربه سود ببرد را گسترش داد.
بعد، در پایان قرن بیستم جان دیوئی جنبش های مجزائی از فلسفه آموزش را ارائه داد که این عقیده که در مقابل عادت استفراغ حقیقت ها، بهترین یادگیری زمانی اتفاق می افتد که همراه با انجام دادن باشد ، راپیشرفت داد .
به عنوان نگرش دهه 1920،یک رویکرد رفتارگرائی برای فلسفه آموزشی در حال افزایش غلبه بود. تئوری ارتباط گرائی ثرندایک اصل مدل روانشناسی رفتاری محرک-پاسخ را ارائه داد ،وبسیت سال بعد به وسیله هال گسترش یافت.
دهه 1950 از طریق تغییر کاربرد واحد تکنولوژی آموزشی به وسیله تدوین مدل های تئوری یادگیری شناخته شد. انتشار مطلب"علم یادگیری و هنر آموزش" در 1954 توسط بی اف اسکینر اصول پایه ای رفتار گرائی محرک-پاسخ ، بازخورد و تقویت را به عنوان قانون اعلام شد. به عنوان کلیداصلی این تئوری شرایط،،تقویت و خواسته های پاسخ گیرنده بود همچنین در برنامه های اجرائی اسکینر ترکیب شد. تاکید آموزش بر ترسیمی از اهداف رفتاری، محتوای آموزشی قسمت شده در داخل بخشهای کوچک و فوراَ پاداش دادن به پاسخ های صحیح برنامه ریزی شد. از دیگر تئوریسین های آموزشی مهم دهه 1950 بنجامین بلوم بود. او در سال 1950 رفتار مفهومی را در یک معنی تهیه کرد که برای بخش آموزش محتوا برای تاثیر گذاری بیشتر یادگیرندگان تصمیم گرفته شود. دفاع کردن از یک رویکرد قوی برای یادگیری ، بلوم تکنیک های آموزشی که با هر دو آموزش و تطبیق سازی زمان تغییر میکرد را برای نیازهای یادگیرنده تاکید کرد.
در سال1957 اتحادیه روسیه ماهواره اسپاتیک را پرتاب کرد و مسابقه فضائی آغاز شد.امریکا متعجب بود و دولت مجبور شد کمبود سیستم آموزش خود را جبران کند علوم و برنامه های ریاضی فراموش شده بود و دولت متخصصانی در این رشته ها برای آوردن متنهای به روز(جدید) استخدام کرد.در 1962 رابرت گلیزر کار قبلی محققان و مقدمه مفهوم طراحی آموزشی را با هم ترکیب کرد یک مدل که ارتباط هائی با یادگیرنده دارد برای طراحی و پیشرفت آموزش ارائه داد. شرکت گلیزر برای رشته رایج سیستم آموزشی مقداری پیشرفت در این مدل نبود اما درباره آموزش انفرادی توصیفی(IPI )،یک رویکرد چگونه نتایج یک امتحان منفعتی یادگیرنده را برای طراحی آموزشی خاص یادگیرنده استفاده کرد.در یک زمان در حال پیشرفت دادن به تئوری های طراحی آموزشی و آموزش انفرادی توصیفی بود،رابرت میگر کتابی درباره ساخت موضوعات اجرائی انتشار داد. میگر پیشنهاد کرد که یک موضوع باید در اصطلاحات قابل اندازه گیری بیان شود،کسی که دارای هدفهای عینی باشد رفتارش قابل نمایش خواهد بود،شر ایط و محدودیت هائی که در راه رسیدن به هدف،و معیاری که بر خلاف رفتارش باشد،قابل سنجش خواهد بود .
در اوایل 1962 هنگامی که او"تربیت نظامی و اصول یادگیری" را انتشار داد رابرت گانیه یک ارتباطی برای سطح های مختلف یادگیری اثبات کرد. این تفاوت مهارت های حرکتی،اصطلاحات شفاهی(کلامی)، مهارتهای مفهومی ،استراتژی های شناختی و نگرش های قرینه(کامل کننده) برای شش حیطه شناختی یا دگیری بلوم تهیه کرد.
بعداَ،گانیه این فکر را برای نه حادثه آموزشی که جزء شرایط لازم برای اتفاق یادگیری است وسعت داد. این حوادث به عنوان پایه ای برای طراحی آموزشی و بخشهای مناسب رسانه مورد استفاده قرار گرفت. میانجی آموزش دوره کامپیوتر را در دهه1960 داخل کرد هنگامی که پاتریک سوپس این تحقیق اولیه را در داخل آموزش کامپیوتر کمکی در دانشگاه استانفورد رهبری کرد. از میان یک برنامه درسی تجزیه شده سیستماتیک پیشرفت داد،آموزش کامپیوتر کمکی سوپس بازخورد یادگیرنده شاخه گذاری و جنبه های پاسخ را که تهیه کرده بود بعداَ در داخل سیستم پلاتو ترکیب شد و برای ادامه پیشرفت نرم افزار آموزشی امروزه در دهه 1970 راهنمائی کرد.
در اواخر سال 1960 امریکا دوباره در بحران بود. نه فقط کشور وارد جنگی دیگر بود بلکه مدارس ملی اش نمیتوانستند باعث پیشرفت مشارکت یادگیرندگان شوند. گرانت ون عنوان کرد که فقط 19% همه کلاس اول ، موفق به گرفتن لیسانس میشدند و سیستم آموزش رایج در حال ارائه سرویس به گروه کمی از کودکان مرفه مدرسه ای بود. در قبال این متوجه شدن رابرت مورگان برای رهبری یک آزمایش با یک"برنامه درسی ارگانیک" که باید در داخل سیستم آموزشی ترکیب شود، بهترین تمرین آموزش از طریق تحقیق، آموزش داده شد. در سال 1967 پیشنهاده ای به وسیله دفتر آموزش امریکا پذیرفته شد و پروژه "سیستم های آموزشی برای دهه 1970"نامیده شد. مورگان با بسیج کردن متخصصان در رشته یادگیری،شناخت و طراحی آموزشی برای شرکت در پروژه و امتحان خارج از آزمایشات چندگانه در یک تغییر هماهنگ کرد. این لزلی بریگز بود که ثابت کردکه دوره طراحی آموزشی میتواند بار بیاورد با 2:1 افزایش بالاتر دوره های طراحی آموزشی در اصطلاحات دست یافتن،کاهش در پراکندگی و کاهش زمان تکمیل این تاثیر گذاری چهار زمانی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. در سال 1970 مورگان با تحقیق فلوریدا وتوسعه شورا در هدایت یک پروژه اصلاح آموزشی گسترده در کره جنوبی مشارکت کرد. با افزایش پیشرفت یادگیرندگان روبرو شد در حالی که در یک زمان کاهش هزینه مدرسه از 41.27 دلار هر دانش آموزهر سال، مورگان با بکارگیری بعضی ازتکنیک هائی که که در پروژه ES70 راهنمائی گر بود نتایج چشمگیری بدست آورد ،افزایش در یافته دانش آموز،کارائی بیشتر معلمان سازمان و رضایت مندی دوره معلم به نسبت دانش آموز افزایش یافت،کاهش در هزینه حقوق و کاهش هزینه هر دانش آموز در هر سال تا 9.80 دلار رسید.
برای طراحی سیستم آموزشی در اواخر سال 1970 و نزدیک به دهه 80 یک تغییری در مدل ها بوجود آمد:گانیه و بریگز،برانسون،دیک و کری و اتکین. یک دلیل ممکن برای انجام دادن این پدیده بوجود آمدن آموزش رسمی و بخش های تربیتی در میان هر دو سازمان های خصوصی و عمومی بود. روبرو شدن با فن آوری های کامپوتر شده زمان ها ، این نیاز زمان ها به یک معنی که به وسیله پیشرفت با توسعه متناسب با سرعت روشها برای اینکه کارمندان داخلی در تمرین تجارب جدید آموزش داده شوند در عالم به وسیله عصر اطلاعات بوجود آمد.توضیح دیگر اینکه ،تجارت،سازمان های مشاور خصوصی برای نشان دادن ارزش افزوده نه فقط برای سازمانشان،بلکه برای مشتری هائی که آنها داشتند رو به افزایش نیازها بودند.ارزیابی و بهبود بخشهای متصل مدل های معاصر ISD از پیشرفت های اولیه و بکار گیری مدل های میانه غرب از این جنبه دور میشوند. در سال 1990 یک تمرکز دوگانه روی تکنولوژی و بهبود اجرا توسعه یافت برای مثال در سال 1988 اقدام کردند "چرا مدارس نمیتوانند بهبود یابند" رابرت برانسون یک بحثی را برای اصلاح مدارس سیستماتیک مطرح کرد،پیشنهاد کرد که مدارس در حال عمل کردن نزدیک به اوج کارائی هستند و باید از بالا پائین برای مداخلات تکنولوژی دوباره طراحی می شد. بعدا در آن سال، برانسون قراردادی با بخش آموزش فلوریدا DOE) )برای تحلیل برنامه های مختلفش و طراحی یک سیستم گسترده تکنولوژی محور آموزش برای اصلاح مقدماتی فلوریدا بست که مدرسه سال 2000 نامیده شد. چند سال بعد تیم برانسون و تکنولوژی های آموزشی حساب شده چند گانه به خوبی مدل های تعاملی بین عملیات های درونی سیستم و تجربه و دانش دانش آموزان ،والدین و معلمان را گسترش داد.
طراحان آموزشی در دهه 90 در کنار مولفین در رشته مهندسی سازمانی کار میکردند. شکل دهی به وسیله ارتباط برای یک فرهنگ سازمان و تعامل بین گروها ، مهندسی سازمانی در بهبود سازمان ها از طریق تعین ارتباطات میان یک دید سازمانی، ماموریت،اهداف،روشها و شخصیت جستجو کرد. همچنین ، تغییر مدیریت برای یک تجارت برای خودش با رهبرانی مثل کری،کانر وجول برگر پیشگامان روشهائی برای مدل های تغییر سازمانی مناسب است . با ظهور رسانه جدیدی چون اینترنت و فرا رسانه نه تنها در اختراعات تکنولوژیکی آورده شده اندبلکه همچنین با راههای جدید رویکرد های یادگیری و آموزش همراه شدند. به عنوان مخالفت با دیدگاههای رفتار گرایانه که بر اهداف یادگیری تاکید داشتند رویکرد ساختن گرائی ساختار یادگیرندگان که درک واقعی شان را از تفاسیر تجاربشان می ساخت ،نگه داشتند. تئوریسین های چون توماس دافی و سیمور پاپرت پیشنهاد کردند که ساختن گرائی یک مدلی است که به وسیله فرهنگ اجتمائی و جریانات شناختی برای طراحی محیط های یادگیری بوجود آمده است. تکنولوژی های کامپوتری آنلاین که به سیستم ها و برنامه های زبان کمک میکرد در آینده طراحان آموزشی بکار گرفته میشود.
مفهوم طراحی آموزشی:
قبل از آنکه سخن از رویکردهای کاربردی در طراحی آموزشی را بحث کنیم لازم است به بیان مفهوم طراحی آموزشی بپردازیم.
طراحی آموزشی توسط افراد زیادی تعریف شده که در اینجا به نقل از رضوی84 به بیان تعدادی از آنها میپردازیم.
- طراحی آموزشی در معنای ساده استفاده از یک فرایند نظامند برای فهم مشکلات عملکرد انسانی،یافتن راه حل ها و انجام آنهاست.(مک آردل 1991)
- طراحی آموزشی علم تعیین دقیق مشخصات فرایند ایجاد،ارزشیابی و تداوم موقعیت هائی است که یادگیری را هموار میسازد.(ریچی1986)
- طراحی آموزشی کل فرایند تحلیل نیازها و هدف های یادگیری و ایجاد نظم عرضه آموزش برای برآوردن نیازهاست(بریگز1975)
همانطور که در مقدمه مطرح شد و به عنوان کلیتی از موارد بالا طراحی یعنی اختراع کردن اندیشیدن یا تنظیم یک نظریه ذهنی نقشه کشیدن و بکار گیری منابع برای دستیابی به یک هدف از پیش تعیین شده است.اکنون به رویکردهائی که درتحول طراحی آموزشی نقش داشته اند میرویم. در پایه گذاری طراحی آموزشی سه رویکرد اصلی(رفتار گرائی،شناخت گرائی و ساختن گرائی)نقش داشتند که لازم است ابتدا به توضیح هر یک از آنها بپردازیم:
رفتارگرائی:
نظریه غالب در نیمه اوایل قرن بیستم نظریه رفتارگرائی بود که این نظریه بر رفتا رهای ذهنی قابل مشاهده و مشخص تاکید می ورزید.در این رویکرد یادگیرنده سعی میکرد خود را با محیط انطباق دهدو در این فرایند نقش انفعالی داشت براساس این دیدگاهیادگیری زمانی اتفاق می افتد که تغییر قابل اندازه گیری در فراوانی عملکرد مشاهده شده صورت گرفته باشد.طراحی آموزشی براساس این دیدگاه با مرحله تحلیل وظیفه آغاز میشود تحلیل وظیفه روشیب برای تجزیه یک وظیفه یا موضوع آموزشی به اجزای تشکیل دهنده آن و تشخیص تغییرات رفتاری مورد نیاز برای انجام آن وظیفه یادگیری موضوع است. سپس طراح باید توالی رویدادهای یادگیری را مشخص کند پس از بیان هدف های آموزشی ،فرصت هائی برای یادگیرنده فراهم مشود تا به تمرین بپردازد و محتوای آموزشی رایاد بگیرد. ارزشیابی از آموخته های دانش آموز به عنوان آخرین مرحله طراحی آموزشی معمولا براساس ملاک از پیش تعیین شده صورت میگیرد همه یادگیرندگان با این ملاک ارزشیابی میشوند و در صورت کسب امتیاز لازم، آموزش های بعدی را دریافت میکنند.
الگو های طراحی آموزشی رفتارگرا:
الگوهای که برگرفته از رویکرد رفتار گرائی هستند و در طراحی آموزشی مورد استفاده قرار میگیرند متعددند یکی از این الگو ها ،الگوی ADDIE و دیگری الگوی دیک وکری (1978)است همچنین الگوهای گلاسر(1965)کوک(1994)هینیچ(1970)ومیگر(1984)نیز رفتار گرا به شمار می آیند که در اینجا قصد پرداختن به هیچ کدام را نداریم.
شناخت گرائی:
در اواسط قرن بیستم دیدگاه جدیدی در یادگیری و آموزش ظهور یافت این دیدگاه که شناخت گرائی نامیده می شد به جای رفتار آشکار،بر فرایند های ذهنی که در پس رفتار وجود دارند ،می پرداخت.در حدود نیم قرن طول کشید تا بیشتر روان شناسان به ویژه در ایالات متحده امریکا از عقاید ساده لوحانه رفتار گرائی فاصله بگیرندو دیدگاه شناخت گرائی را بپذیرند. این رویکرد در سال 1950 بوجود آمد اما تا دهه 1970 تاثیر چندانی بر طراحی آموزشی نداشت. طراحان آموزش در دیدگاه شناختی به جای تاکید بر رفتار بیرونی بر فرایند ذهنی تاکید دارند واز آن برای افزایش اثر بخشی آموزش بهره میبرند. به جای تحلیل تکلیف و موضوع که در دیدگاه رفتار گرائی وجود داشت،شناخت گرایان بر تحلیل یادگیرنده تاکید میکنند.به هنگام طراحان آمو- زشی بر اساس این دیدگاه باید ساختار های ذهنی یادگیرنده توجه شود. طراحان آموزشی باید نقش فعال یادگیرنده را در نظر داشته باشند و با فراوردن موقعیت های شبیه سازی شده،فرصت ها وتجارب یادگیری را به زندگی واقعی یادگیرندگان نزدیک سازد. از آن جائی که یادگیرندگان در سایه هدف های آموزشی و فعالیت های مشخص به حل مسئله میپردازند، ارزشبابی با توجه به ملاک انجام میشود. یادگیرنده از هدفهای آموزشی آگاهی دارد و معلم نیز از هدف ها به عنوان محرک های آموزشی استفاده میکند.
الگوهای طراحی آموزشی شناخت گرا:
نظریه نمایش اجزاء(مریل1983)،نظریه شرح و بسط(رایگلوث1983) و نظریه رویدادهای آموزشی (گانیه و بریگز و ویگر 1988) از جمله الگوهائی هستند که برای طراحی آموزشی شناخت گرا مورد استفاده قرار هستند.(در اینجا لازم است خواننده برای اطلاعاتی بیشتر در این زمینه به کتاب مبانی نظری تکنولوژی آموزشی تالیف دکتر فردانش روجوع کند.)
ساختن گرائی:
این دیدگاه به یادگیری به عنوان فرایندی پویا نگاه میکند در این فرایند،یادگیرندگان فعال اند و به سبب تعامل با محیط اطراف،دانش مورد نیاز خود را میسازند. یادگیری،در واقع انطباق الگوهای ذهنی با تجارب نوین است. به طوریکه هر فرد خود سازنده اطلاعات است و با توجه به ساخت ذهنی خود اطلاعت را میسازد و به همبن دلیل نام ساختن گرائی به خود گرفته است.
الگوهای طراحی آموزشی ساختگرا:
از عمده ترین نظریه های طراحی آموزشی مرتبط با ساختن گرائی،میتوان به یادگیری مبتنی بر حل مساله(باروز1994)،یادگیری موقعیتی(براون1998)،نظریه انعطاف پذیری شناختی(اسپیرو1991)،محیط های یادگیری ساختن گرایانه(جوناسن1999)و محیط های یادگیری آزاد(هانافینولند1999) اشاره کرد.
اصول کاربرد ساختن گرائی برای طراحی آموزشی:
رضوی به نقل از جوناسون(1991)چندین اصل را مطرح کرده که به هنگام طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه ساختن گرائی مورد توجه قرار میگیرد:
نتیجه گیری :
با توجه به مطالبی که مطرح کردیم به این نکته برمیخوریم که طراحی آموزشی از ابتدا تا کنون دستخوش تغییراتی شده است و عواملی مختلف در در این مهم دست داشته اند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در پایان میتوان گفت طراحی آموزشی به عنوان یک علم موثر و به روز در آموزش (ابتدائی تا عالی )بسیار موثر است و لازم است که طراحان آموزش ما در این زمینه به علم روز دنیا روی آورند. با توجه به اینکه رویکرد حال حاضر ساختن گرائی است وطراحی توسط این رویکرد به عنوان طراحی محیط های یادگیری و آموزش مطرح میشود لازم است طراحان در این زمینه تخصص پیدا کنند وبا توجه به اصولی که در طراحی ساختگرا مطرح شد محیط های یادگیری متناسب با زندگی واقعی یادگیرندگان را تهیه کنند تا هر چه بیشتر شاهد اعتلای آموزش کشورمان باشیم.
منابع :
رضوی،سید عباس(1386). مباحث نوین در فناوری آموزشی . اهواز : انتشارات دانشگاه اهواز
فردانش،هاشم.(1384). طراحی نظام های آموزشی تهران: انتشارات سمت
رومیزوفسکی،ای.جی(1379).طراحی نظام های آموزشی :تصمیم گیری در برنامه ریزی درسی و طراحی برنامه درسی (ترجمه هاشم فردانش )تهران:سمت
سید محمدی،یحیی(1377).روان شناسی یادگیری.تهران:روان
کوزولین،آلکس(1380).روان شناسی ویگوتسکی(ترجمه بهروز عزبدفتری)تبریز:فروزش
مرجل،برندا(1382)طراحی آموزشی و نظریه یادگیری(ترجمه جلیل شاهری لنگرودی)مجموعه مقالات علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب.دفتر ششم
Buell cindy(2004)learning theories and instructional design available at
shrock,s.a.(no date).A brief history of instructional development[online].available:http://uttc-med.utb.edu/6320/chapters/summary_ch2.html
منبع: انجمن تکنولوژی اموزشی دانشگاه تعلیم و تربیت
با سلام خدمت همه ی دانشجویان گرامی
با آرزوی سالی خوش و روزهایی پربار در این سال برای همه ی شما
در این قسمت سوالات خود را برای طرح پژوهشی نظر سنجی از معلمان ابتدایی در ابعاد و سیر تحول تکنولوژی آموزشی وارد نمایید.
دانشجویان دقت کنند که زمان وارد کردن سوالات تا 10 فروردین ماه می باشد.
توجه داشته باشید که:
پیروز و شاد باشید.
تا کنون با توجه به سوالات ثبت شده سوالات خانم ندا سعادت و خانم اسلامی و آقای خیرخواه به عنوان سوالات برتر انتخاب شده است.
اگر سوالاتی به نظر شما بسیار خوب طراحی شده است و می تواند کاندید سوال برتر باشد در قسمت نظرات با ذکر نام خود معرفی نمایید.
اسامی دانشجویانی که سوالات خود را تا کنون وارد کرده اند:
خانم هاجر غضنفری
خانم زینب غضنفری
خانم فاطمه بهشتیان
خانم مهابادی
خانم آقایی
خانم دریابک
خانم شرافتی
خانم آگاهی
خانم...
.
.
طیبه طباطبایی
تهمینه کوهی
رقیه چوپان
مهناز اسلامی
محبوبه صحرا گرد
زهرا رسولی
زهرا آزادی
منا باقری
فرشته کراتی
عذرا رجبی
معصومه محمدزاده
مهدیه اکبری
زینب ملک جعفریان
فاطمه مزاری
مهدیه صفاپور
حسین قوتی
ریحانه تقی زاده
زهرا قربانی
فاطمه خاوری
صدیقه کامیاب
ندا سعادت
حنانه رنجبر
زهره نبیل زاده
مهلا مهری
فاطمه نجفی
زهرا عاشوری
شیما ولی زاده
زهرا صید محمد خانی
زکیه حسن پور
عاطفه دهقان
مهدیه اکبری
الناز پریمی
سونا جنتی
پریسا ریاحی
محمد خیر خواه
طاهره قادری
محدثه باقی
زهرا محمدی
ملیحه حسینی
معصومه شهیدی
محدثه بهادری
زهرا هژبر
فاطمه دهقانی
معصومه بیضایی
زینب وفایی
زهرا معلمی
موفق باشید.
تعریف اصطلاحات
تعریف یادگیری:
مفهوم یادگیری(Learning) را می توان به صورت های مختلف تعریف کرد:
کسب دانش و اطلاعات، عادت های مختلف، مهارت های متنوع و راه های گوناگون حل کردن مسائل، همچنین می توان یادگیری را به عنوان فراگیری رفتارها و اعمال مفید و پسندیده و حتی به عنوان کسب رفتارها و اعمال مضر و ناپسند تعریف کرد. پس یادگیری مباحث بسیار گسترده ای را شامل می شود.
هرگن هان(Hergenhan) و السون(Olson)(2005، ترجمه سیف 1385) گفته اند: یادگیری یکی از مهم ترین زمینه ها در روانشناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف کردن است. با این حال به سبب اهمیت مفهوم یادگیری، از آن تعریف های مختلفی به دست داده اند. جامع ترین و معروف ترین تعریفی که تاکنون از یادگیری ارائه شده است، تعریف هیلگارد و مارکوئیز است که به قرار زیر می باشد:
یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه ی فرد، بر اثر تجربه گفته می شود و نمی توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا مصرف داروها پدید می آید نسبت داد. ویژگی های مهم این تعریف عبارتنداز:
1ـ مفهوم فرایند: فرایند بر وقایع و روابط پویا، جاری، مستمر و پیوسته در حال تغییر اطلاق می شود. یکی از مشخصات بارز فرایند حرکت و پویایی آن است که بر اثر تعامل دائم اجزا و متغیرهای موجود در آن صورت می گیرد و آغاز و پایانی ندارد. یادگیری نیز یک فرایند است. چون بر اثر تعامل دائم فرد با محیط، همیشه و در همه جا بطور پیوسته و مستمر صورت می گیرد.
2ـ مفهوم تغییر: براساس تعریف فوق یادگیری به تغییر می انجامد، یعنی بعد از کسب تجربه ی یادگیری موجود زنده از جمله انسان از حالت قبل از کسب تجربه به یک حالت تازه تغییر می یابد. این یادگیری چه پیچیده باشد مانند یادگیری نحوه ی راندن موتر، چه ساده چون یادگیری یک شماره تلفن یا نام یک شخص، در هر حال یادگیرنده پس از کسب مهارت یا اطلاع تازه در نحوه ی برخوردش با رویدادها، در مقایسه با زمان پیش از یادگیری تغییر می کند.
3ـ مفهوم نسبتاً پایدار: درست است که یادگیری ایجاد تغییر است، اما این تغییر باید نسبتاً پایدار باشد تا آن را یادگیری بنامیم. بسیاری تغییرات که ناشی از عوامل انگیزشی هیجانی، خستگی و مانند اینهاست و به سرعت از بین می روند در شمار یادگیری های ما قرار ندارند.
4ـ مفهوم رفتار بالقوه: یعنی تغییر نسبتاً پایداری که ما نام یادگیری به آن می دهیم باید در سلوک بالقوه ی ما ایجاد شود. این ویژگی تعریف یادگیری بیشتر از ویژگی های دیگر آن نیاز به توضیح دارد. رفتار بالقوه حاکی از آن است که یادگیری در یادگیرنده نوعی توانایی ایجاد می کند، یعنی تغییر حاصل از یادگیری به تغییر در توانایی های یادگیرنده می انجامد نه صرفاً به تغییر در رفتار ظاهری او. ما با ملاحظه تغییرات حاصل در اعمال و رفتار آشکار فرد به تغییرات ایجاد شده در توانایی او پی می بریم. بنابه توضیحات فوق یادگیرنده از راه یادگیری، توانایی انجام اعمال مختلف را کسب می کند و بعضی اوقات این توانایی برای مدت ها در او بطور نهانی باقی می ماند و تظاهر آثار آن به صورت تغییر رفتار تا مدتی به تأخیر می افتد.
5ـ مفهوم تجربه: در تعریف یادگیری گفته شد تغییر حاصل در رفتار بالقوه یادگیرنده در صورتی یادگیری به حساب می آید که بر اثر تجربه ی یادگیری رخ دهد نه عوامل دیگر. سوالی که در اینجا طرح می شود این است که آیا به غیر از تجربه عوامل دیگری سبب ایجاد تغییر در فرد می شود یا نه؟ جواب این سوال مثبت است. علاوه بر یادگیری و عوامل دیگری که قبلاً به آن اشاره شد، یعنی عوامل انگیزشی، خستگی و مصرف داروها، چندین عامل دیگر نیز منجر به تغییر رفتار می شوند که حاصل تجربه ی یادگیری نیستند و لذا یادگیری به حساب نمی آیند. از جمله می توان به رشد کردن، بالغ شدن و پیر شدن به عنوان عواملی که منجر به تغییر می شوند، اما تغییرات حاصل از این عوامل یادگیری به حساب نمی آیند، چون از تجربه ناشی نمی شوند، اشاره کرد. منظور از تجربه در تعریف یادگیری تأثیر متقابل محرک ها(بیرونی و درونی) و یادگیرنده است. لایت و کاکس(2002) در تعریف تجربه گفته اند: ما تجربه را به پیروی از جان دیویی، به عنوان نوعی داد و ستد بین فرد(یادگیرنده) و آنچه، در زمان یادگیری، محیط او را تشکیل می دهد تعریف می کنیم.
بعضی از عواملی که در یادگیری شاگردان موثر است:
تحقیقات تجربی نشان داده است که عوامل زیر در یادگیری شاگردان موثر است:
1ـ هر چه تکالیف صنفی با میزان توانایی های شاگردان تناسب داشته باشد، یادگیری آنان بهتر انجام می گیرد.
2ـ هر چه علاقه و تمایل شاگردان نسبت به درس بیشتر باشد(با تشویق های معلم) آنان موفقیت بیشتری در درس کسب خواهند کرد.
3ـ اگر منطق ارائه درس برای شاگردان توضیح داده شود(هدفمند بودن درس)، آنان با اشتیاق بیشتری درس را فرا می گیرند و موفقیت بیشتری بدست می آورند.
4ـ هر چه حجم پلان درسی با فرایند رشد شاگردان، نحوه ی یادگیری و مدت زمان اختصاص یافته بیشتر تناسب داشته باشد، یادگیری بهتر انجام می گیرد و پیشرفت تعلیمی شاگردان بیشتر تسهیل می شود.
5ـ چنانچه درس با آینده تحصیلی یا شغلی شاگردان ارتباط داشته باشد و آنان این ارتباط را درک کنند، با انگیزه و علاقه بیشتری به یادگیری می پردازند. به طوری که در پیشرفت تعلیمی آنان نیز تأثیر می گذارد.
6ـ سازماندهی، مدیریت صنف درس به نحو مطلوب در یادگیری شاگردان موثر است.
7ـ استفاده از میتود های فعال(شاگرد محوری در یادگیری) و ترویج کار گروهی یا یادگیری از طریق فرایندهای گروهی به یادگیری بهتر شاگردان کمک می کند.
8ـ علاقه معلم نسبت به درسی که تدریس می کند و نشان دادن شیفتگی و اشتیاق وافرش به کار، جذابیت درس را در نظر شاگردان بالا می برد و در یادگیری بهتر آنان تأثیر می گذارد.
9ـ جو صنف عاری از ترس، تهدید به تنبیه و فشار روانی زمینه مناسبی برای یادگیری شاگردان فراهم می کند. در حالی که اعمال قوانین و مقررات خشک کنترولی شاگردان را وادار به انجام تکالیف می کند، ولی روحیه خلاقیت و نوآوری آنان را در یادگیری سرکوب می نماید.
10ـ استفاده از وسایل آموزشی مفید و مورد علاقه شاگردان بویژه در قالب کار گروهی موجب ارتقای یادگیری آنان می شود.
رفتار
تعریف یادگیری تمایز بین یادگیری و رفتار را نشان می دهد. چنانکه گفته شد، یادگیری نوعی توانایی است که در فرد ایجاد می شود و تنها از طریق مراجعه به رفتار آشکار فرد می توان از آن اطلاع حاصل کرد. از سوی دیگر، رفتار به اعمال و حرکات مختلف درونی و بیرونی فرد گفته می شود.
روانشناسان رفتارها را به دو دسته رفتارهای آشکار و نهان تقسیم می کنند. رفتار آشکار به اعمالی که مستقیماً قابل مشاهده اند گفته می شوند، مانند صحبت کردن، نوشتن، راه رفتن و از این قبیل. رفتار نهان به غعمال درونی فرد که به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند گفته می شود، مانند تفکر، تخیل، و مانند اینها. ما از طریق رفتار آشکار به رفتار نهان پی می بریم. هرچند که بعضی از روانشناسان برای رفتار آشکار اهمیت بیشتری قائل می شوند و گروهی دیگر به رفتارهای نهان توجه بیشتری دارند، اما همه روانشناسان نیاز دارند که رفتارهای آشکار فرد را مورد مشاهده قرار دهند تا تعیین کنند آیا تغییراتی که یادگیری نام دارد در فرد اتفاق افتاده است یا نه.
تعریف آموزش:
به فعالیت های حرفه ای معلم آموزش گفته می شود. براون واتکینس(1991) آموزش را به عنوان «فراهم آوردن فرصت هایی برای اینکه شاگردان یاد بگیرند» تعریف کرده اند. معمولاً فعالیت هایی را که معلم به قصد آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان به تنهایی یا به کمک وسایل آموزشی انجام می دهد آموزش می نامند. پس بنا به تعریف، آموزش به فعالیت هایی گفته می شود که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی معلم طرح ریزی می شود و بین معلم و یک یا چند یادگیرنده به صورت تعامل متقابل جریان می یابد. دقت کنید که در این تعریف بر آموزش به صورت فعالیت هایی که از سوی معلم طراحی می شوند و هدف آنها سهولت بخشیدن یا کمک کردن به یادگیری یادگیرندگان است تأیید شده، یادگیری فعالیتی است که از سوی یادگیرنده انجام می گیرد و خود او در شکل گیری آن دخالت مستقیم دارد و نقش معلم صرفاً فراهم آوردن شرایط و امکاناتی است که یادگیری را آسان می سازد. در واقع معلم، از راه آموزش، در تجارب یادگیری شاگردان دخل و تصرف می کند تا بر یادگیری آنان تأثیر می گذارد. در این تعریف همچنین فرض شده است که یادگیری یک فرایند درونی یادگیرنده است و آموزش نسبت به یادگیری جنبه ی بیرونی دارد. بنابه تازه ترین برداشت ها از آموزش از دیدگاه روانشناسان تربیتی:
یادگیرندگان باید دانش را در ذهن خود بسازند. معلم با آموزش دادن به راههایی که معلومات را برای یادگیرندگان معنی دار و قابل فهم می کند با دادن فرصت هایی به آنان تا اندیشه ها را خود کشف کنند و به کار بندند، و با آموزش دادن اینکه راهبردهای مورد استفاده در یادگیری خود را آگاهانه برگزینند می تواند فرایند ساختن دانش را در آنان آسان سازد. معلم می تواند وسیله صعود به درک بالا را در اختیار یادگیرندگان قرار دهد. اما یادگیرندگان خودشان باید از این وسیله بالا بروند(اسلاوین 2006،ص 243).
واتکینس، کارنل ولاوج(2007) نیز سرچشمه ی یادگیری را در شخص یادگیرنده می دانند و کمک های بیرونی را تنها به عنوان عوامل تسهیل کننده به حساب می آورند. آنان در این باره گفته اند: هیچ کس نمی تواند برای شما یاد بگیرد. هر چند که دیگران ممکن است بتوانند با فراهم آوردن شرایط مناسب محیطی یا صحبت کردن با شما به یادگیری تان کمک کنند. آن روی دیگر سکه این است که بنابه گفته بی. بی. کینگ(موسیقی دان امریکایی) «زیبایی یادگیری در این است که هیچکس نمی تواند آن را از شما بگیرد». بنابراین یادگیرنده همواره در قلب فرایند یادگیری قرار دارد. صرف نظر از اینکه چگونه پیش برود. تعریف ذکر شده از آموزش، ویژه ی آموزش رو در روی صنفی است. زیرا در آن بر تعامل متقابل بین معلم و یادگیرندگان تأکید شده است. در نتیجه این تعریف انواع دیگر آموزش مانند آموزش بوسیله رادیو، تلویزیون، کتاب و مانند اینها را فاقد تعامل متقابل یا رابطه دو جانبه ی رو در روی بین معلم و شاگردان است شامل نمی شود. اگر بخواهیم از آموزش تعریف جامع تری بدست دهیم، آن گونه که علاوه بر آموزش رو در روی صنفی انواع دیگر آموزش را نیز شامل گردد، می توانیم آن را بصورت زیر تعریف کنیم:
هر گونه فعالیت یا تدبیر از پیش پلانگذاری شده ای را که هدف آن آسان کردن یادگیری در یادگیرندگان است.
تعریف تربیت(پرورش):
تربیت به جریان یا فرایندی منظم و مستمر گفته می شود که هدف آن هدایت رشد جسمانی و روانی یا به طور کلی هدایت رشد همه جانبه ی شخصیت تربیت شوندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا ساختن استعدادهای آنان است(سیف، روانشناسی پرورشی نوین،1386) بنابراین تعریف یک نظام تربیتی موفق هم به فرد در شکوفا ساختن استعدادهای ذاتی اش کمک می کند و هم او را به عنوان یک فرد آگاه از مسائل جهانی و متعهد به ارزش های جامعه ای که به آن وابسته است تربیت می دهد. هدف همده ی همه مکاتب و سایر موسسات آموزش عالی تربیت دادن این گونه افراد است. تربیت جز این نیست که مربی شرایطی را فراهم آورد که شی مورد تربیت بتواند توان ها و کمالات درونی خود را نشان دهد و راه کمال خود را طی کند. مانند کاری که یک باغبان انجام می دهد. عین این مطلب درباره ی بشر نیز صادق است. بشر در مکتب فطرت خوبی ها و بدی ها، ارزش های اخلاقی، هنجارها و ناهنجارها را به خوبی شناخته است و به صورت نهادینه در وجود او جای گرفته است. ولی عیناً به سان معدن طلا و نقره است که زیر خروارها خاک نهفته باشد مهندسی لازم است که با کنار زدن خاک ها و تصفیه خاک، طلای آن را به صورت طلای ناب در آورد. در حقیقت مربیان، نوآوران نیستند بلکه یاد آورانند.
تعریف تدریس:
کوشش هایی که تا حال برای ارائه تعریف تدریس شده است، بیشتر بر کاوش درباره ی ابعاد مختلف مفهوم تدریس متمرکز بوده و نه بر تدوین تعاریف دقیق و میتودن آن.
از بررسی مجموعه تعاریف ارائه شده در زمینه تدریس می توان نتیجه گرفت که تدریس یک فعالیت است اما نه هر نوع فعالیتی که آگاهانه و براساس هدف خاصی انجام می گیرد. فعالیتی که بر پایه وضع شناختی شاگردان انجام می پذیرد و موجب تغییر آنان می شود. اگر چه هنوز هستند کسانی که براساس الگوها و میتود های سنتی، تدریس را تنها به تلاش و فعالیت معلم در صنف اطلاق می کنند. در هر صورت، اگر یادگیری را «تغییر در رفتار ارگانیسم براثرتجربه» بدانیم. بدون شک فعالیتی که موقعیت را برای تغییر فراهم کند یا ایجاد موقعیتی که تجربه را آسان نماید تغییر لازم را در شاگرد سبب شود، تدریس نام دارد. در نتیجه، عمل تدریس یک سلسله فعالیت های مرتب، منظم، هدفدار و از پیش طراحی شده است. فعالیتی که هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است. فعالیتی که به صورت تعامل و رفتار متقابل بین معلم و فراگیر جریان دارد. یعنی ویژگی ها و رفتار معلم در فعالیت ها و اعمال شاگردان تأثیر می گذارد و بالعکس، از ویژگی ها و رفتارآنان متأثر می شود. این تأثیر ممکن است به صورت مستقل یا غیر مستقل به وقوع بپیوندد. به عبارت دیگر، تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، براساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد. این تعریف دو ویژگی خاص برای تدریس مشخص می کند:
1ـ وجود تعامل یا رابطه متقابل بین معلم و شاگرد
2ـ هدفدار بودن فعالیت های معلم.
بنابراین اگر فعالیت معلم در صنف به صورت رفتار متقابل و براساس هدف خاص صورت نگیرد، به هیچ وجه مفهوم تدریس به آن اطلاق نخواهد شد. ممکن است معلمی در صنف صحبت کند یا تمرین حل کند، اما به مفهوم واقعی، تدریس نداشته باشد، زیرا به فعالیت های پراکنده و یکجانبه ی معلم که هیچ گونه تغییری در شاگردان ایجاد نکند، تدریس گفته نمی شود. همچنین به آن نوع یادگیری که از طریق فیلم، تلویزیون، کتاب و غیره صورت می گیرد، تدریس اطلاق نمی شود و فیلم و کتاب و تلویزیون نیز معلم نیستند. یا کسانی که بطور جنبی به کار تدریس اشتغال می ورزند، مانند کسی که به صنف نظم می دهد، هدف های درس را تهیه و تنظیم می کند یا به تصحیح اوراق امتحان می پردازد، نمی توان الزاماً عنوان معلمی داد و کارش را تدریس دانست.
تدریس مفاهیم مختلفی را در بر می گیرد، مانند نگرش ها، گرایش ها، باورها، عادت ها و شیوه های رفتار و بطور کلی انواع تغییراتی که می خواهیم در شاگردان ایجاد کینم. تغییر در زمینه های فوق نه تنها از نظر مشخصات متفاوت است، بلکه فرایندهای یادگیری متناسب با آنها نیز با هم متفاوتند. نکته مهم در فرایند تدریس این است که معلم مشخص کند چه باید یادگرفته شود تا براساس آن محتوای آموزشی و فعالیت های متناسب با درک و فهم شاگردان فراهم گردد، در واقع توجه به سنه نکته زیر در جریان تدریس لازم و ضروری است:
1ـ تدریس باید هدف داشته باشد.
2ـ میتود تدریس باید متناسب با هدف و مقصود باشد، یعنی بیان کننده ی آن چیزی باشد که قرار است یاد گرفته شود.
3ـ مفاهیم به طریقی ارائه شود یا شرایط تغییر به طریقی فراهم گردد که مطابق فهم و توانایی شاگردان باشد.
آموزش در مقایسه با تدریس:
هر چند که بسیاری کسان آموزش و تدریس را مترادف می دانند، با این حال آن را نمی توان دقیقاً هم معنا دانست. آموزش علاوه بر فعالیت های صنفی معلم که در حضور شاگردان انجام می شود. فعالیت های پیش از رفتن به صنف یعنی طراحی آموزشی، فعالیت های مربوط به طراحی و اجرای ارزشیابی را نیز شامل می شود. در مقابل تدریس(درس دادن) عمدتاً به فعالیت های صنفی معلم که در حضور شاگردان و غالباً به صورت کلامی انجام می گیرد گفته می شود.
در همین راستا دمبو(1994) تدریس را بعنوان مجموعه ی اعمالی که به قصد ایجاد یادگیری از سوی معلم انجام می شود تعریف کرده است. اٌدانل، ریو و اسمیت(2007) نیز تدریس را به گونه ی زیر تعریف کرده اند:
کوشش های بین فردی برای کمک به یادگیرندگان در کسب فراگیری مهارت ها و درک توانمندی های خود. بنابر آنچه گشت می توان گفت که تدریس بخشی از آموزش است. اما تمامی آن نیست. همچنین می توان گفت که تدریس وابسته به معلم است، اما آموزش می تواند بدون معلم صورت پذیرد. به همین سبب است که ما اصطلاحات آموزش از راه دور، آموزش مکاتبه ای و آموزش غیرحضوری داریم، اما تدریس از راه دور، تدریس مکاتبه ای و تدریس غیرحضوری اصطلاحات متداول نیستند.
گانیه، ویگر، گلاس و کلر(2005) در ارتباط با تفاوت بین آموزش و تدرس گفته اند:
تدریس تنها یک قسمت از آموزش است. واژه درس دادن یا تعلیم دادن حاکی از این است که یک شخص(معلم) چیزی را به یادگیرنده(شاگرد) توضیح یا نمایش می دهد. با این حال نقش معلم فراتر از این است و مواردی چون انتخاب مواد آموزشی، آماده سازی یادگیرندگان برای یادگیری، مدیریت زمانی صنف، نظارت بر فعالیت های آموزشی و بالاخره ایفا کردن نقش یک منبع معلوماتی و آسان ساختن یادگیری را شامل می شود. بنابراین اصطلاح جامع آموزش بر دامنه ی وسیع از فعالیت هایی که معلم به کار می گیرد تا شاگردان را وادار به یادگیری کند تأکید می ورزد.
یادگیری در مقایسه با تدریس:
یادگیری تغییری است که براثر تعامل شاگرد با محیط حاصل می شود، تدریس را تعامل متقابل معلم و شاگرد توصیف می کنند. در این تعامل معلم با برنامه ریزی تلاش می کند شرایط مطلوب را برای تغییر بوجود آورد. بنابراین تدریس و یادگیری دو فرایند جدا هستند و هرکدام باید نظریه ی خاص خود را داشته باشند. یادگیری در همه جا و همیشه و حتی بدون تدریس صورت خواهد گرفت. از طرف دیگر هر تدریسی نیز همیشه منجر به یادگیری نخواهد شد. یعنی شکست شاگردان در یادگیری بدین معنی نیست که تدریس انجام نشده است و این نیز بدان معنی نیست که تدریس و یادگیری هیچ گونه ارتباطی با هم ندارند. می توان با عمل تدریس کمیت و کیفیت و سرعت یادگیری را افزایش داد و یا شرایط را برای یادگیری اموری که در شرایط معمولی امکان پذیر نیست فراهم نمود.
نظریه های یادگیری صرفاً به پدیده های یادگیری توجه دارد و همیشه معطوف به شاگرد است. به عبارت دیگر، نظریه های یادگیری تبین کننده ی چگونگی یادگیری و توصیف کننده ی شرایطی است که با حصول آنها یادگیری صورت می گیرد. در حالیکه نظریه های تدریس باید بیان کننده و پیش بینی کننده و کنترول کننده ی موقعیتی باشد که در آن رفتار معلم موجب تغییر رفتار شاگرد می شود. نظریه های یادگیری راه های یادگیری شاگرد را بیان می کند. در صورتی که نظریه های تدریس، توصیف کننده ی روشهایی است که بدان وسیله یک فرد(معلم) فرد دیگری(شاگرد) را تحت تأثیر قرارمی دهد و سبب می شود که او یاد بگیرد.
متدولوژی ( علم متدولوژی تدریس ):
متدولوژی درلغت بمعنی میتود شناسی ، ، علم اصول ، اسلوب شناسی ، میتود .
متدولوژی یا علم متود های تدریس عبارت از یک سلسله فعالیت های منظم آموزشی است که معلم در تدریس از ان کار ګرفته و به هدف درسی خود(آموزش شاگردان، میرسد ).
یابه عبارت دیګر روش راه و روش (عملی منظم) درس دادن است که معلم در جریان تدریس از آن استفاده نموده، معلم و شاگرد هر دو را در زمان کم به هدف میرساند.
استفاده از روشها نظر به سطح دانش، مضمون و نظر به و ضعیت آموزشی شاګردان فرق میکند.