فایل word متن زیر را از لینک زیر دانلود کنید.
دانلود فایل word تاریخچه ی طراحی آموزشی
تاریخچه طراحی اموزشی و روبکردهای موثر بر ان
امروزه طراحی آموزشی به عنوان یک رشته مهم وبسیار مورد استفاده در تکنولوژی آموزشی مطرح است.تکنولوژی آموزشی با بکارگیری پایه های نظری روان شناسی یادگیری وروانشناسی تربیتی،از روشهای موجود در حوزه طراحی آموزشی استفاده میکند.نتیجه این تعامل ایجاد یک برنامه آموزشی استکه میتوان در آن نظریه های مختلف را به کار بستو کارائی و اثر بخشی هریک را آزمود.طراحی آموزشی ابزار تدریس وآموزش است و باعث میشود مواد آموزشی موثرتر و کارامد تر باشند این گفته که "پزشکان مهندس بهداشت،معماران مهندس فضا و طراحان آموزشی مهندسان عملکرد انسانی هستند" اهمیت طراحی آموزشی را روشن میسازد.
طراحی به معنی اختراع کردن،اندیشیدن یا تنظیم یک نظریه ذهنی،ترسیم و آماده کردن پیش نویس یک نقشه،اختصاص دادن یا بکار گیری منابع برای دستیابی به یک هدف و بالاخره تهیه یک نقشه کاری برای حصول به آنچه که از پیش تعین شده است،میباشد.
همانطور که مطرح شد کار طراح نقشه کشی برای آینده است و این طراحی در هر زمینه ای که انجام شود نامی خاص به خود میگیرد که در اینجا بحث از طراحی آموزشی است که طراح به نقشه کشی و فراهم آوردن برنامه ای برای آموزش دست میزند که طراحی آموزشی نامیده میشود.
امروزه وظایف طراحان آموزشی نسبت به گذشته دستخوش تغییراتی شده است و این تغییرات به سبب عواملی از قبیل ظهور دیدگاههای جدید در یادگیری،فن آوریهای نوین مانند فن آوری رایانه و اینترنت و نیز بروز و ظهور فن آوری عملکرد پدید آمده است که در این مورد بعدا توضح مفصل تری داده میشود.دیدگاه ساختن گرائی،یادگیرنده را موجودی فعال میداند که باید برای ساخت دانش به فعالیت بپردازدو مسئولیت یادگیری خویش را بر عهده بگیرد.بنابرن طراح، به جای طراحی محیط آموزشی به طراحی محیط یادگیری میپردازد.طراحی آموزشی دارای ابعاد وسیعی است از جمله میتوان به طراحی نظام آموزشی نام برد که بعدی وسیع تر از مثلا طراحی کلاس های درس دارد و در این مقاله هدف پرداختن به انواع طراحی ها نیست بلکه فقط سعی شده تارخچه ای از طراحی آموزشی و رویکردهای تاثیر گذار در آن بحث شود.
تاریخچه ای مختصر از طراحی آموزشی:
به عنوان یک نظم رسمی،طراحی سیستم های آموزشی در بوجودآمدن،یک زمان طولانی داشته است.مشارکت فکر های اولیه ای چون ارسطو سقراط وافلاطون برسی کننده شناخت های پایه ای یادگیری وحافظه بودند که بعدا در قرن سیزدهم توسط فیلسوفان گسترش یافت.توماس آکویناس کسی است که فهم آموزش در بخشهای آزاد را بحث کردو چهار صد سال بعد ،جان لاک نظریه وضع انسانهای اولیه با ذهن های خالی ارسطو را به وسیله درخواست که تقریبا همه دانش و دلیل باید از تجربه سود ببرد را گسترش داد.
بعد، در پایان قرن بیستم جان دیوئی جنبش های مجزائی از فلسفه آموزش را ارائه داد که این عقیده که در مقابل عادت استفراغ حقیقت ها، بهترین یادگیری زمانی اتفاق می افتد که همراه با انجام دادن باشد ، راپیشرفت داد .
به عنوان نگرش دهه 1920،یک رویکرد رفتارگرائی برای فلسفه آموزشی در حال افزایش غلبه بود. تئوری ارتباط گرائی ثرندایک اصل مدل روانشناسی رفتاری محرک-پاسخ را ارائه داد ،وبسیت سال بعد به وسیله هال گسترش یافت.
دهه 1950 از طریق تغییر کاربرد واحد تکنولوژی آموزشی به وسیله تدوین مدل های تئوری یادگیری شناخته شد. انتشار مطلب"علم یادگیری و هنر آموزش" در 1954 توسط بی اف اسکینر اصول پایه ای رفتار گرائی محرک-پاسخ ، بازخورد و تقویت را به عنوان قانون اعلام شد. به عنوان کلیداصلی این تئوری شرایط،،تقویت و خواسته های پاسخ گیرنده بود همچنین در برنامه های اجرائی اسکینر ترکیب شد. تاکید آموزش بر ترسیمی از اهداف رفتاری، محتوای آموزشی قسمت شده در داخل بخشهای کوچک و فوراَ پاداش دادن به پاسخ های صحیح برنامه ریزی شد. از دیگر تئوریسین های آموزشی مهم دهه 1950 بنجامین بلوم بود. او در سال 1950 رفتار مفهومی را در یک معنی تهیه کرد که برای بخش آموزش محتوا برای تاثیر گذاری بیشتر یادگیرندگان تصمیم گرفته شود. دفاع کردن از یک رویکرد قوی برای یادگیری ، بلوم تکنیک های آموزشی که با هر دو آموزش و تطبیق سازی زمان تغییر میکرد را برای نیازهای یادگیرنده تاکید کرد.
در سال1957 اتحادیه روسیه ماهواره اسپاتیک را پرتاب کرد و مسابقه فضائی آغاز شد.امریکا متعجب بود و دولت مجبور شد کمبود سیستم آموزش خود را جبران کند علوم و برنامه های ریاضی فراموش شده بود و دولت متخصصانی در این رشته ها برای آوردن متنهای به روز(جدید) استخدام کرد.در 1962 رابرت گلیزر کار قبلی محققان و مقدمه مفهوم طراحی آموزشی را با هم ترکیب کرد یک مدل که ارتباط هائی با یادگیرنده دارد برای طراحی و پیشرفت آموزش ارائه داد. شرکت گلیزر برای رشته رایج سیستم آموزشی مقداری پیشرفت در این مدل نبود اما درباره آموزش انفرادی توصیفی(IPI )،یک رویکرد چگونه نتایج یک امتحان منفعتی یادگیرنده را برای طراحی آموزشی خاص یادگیرنده استفاده کرد.در یک زمان در حال پیشرفت دادن به تئوری های طراحی آموزشی و آموزش انفرادی توصیفی بود،رابرت میگر کتابی درباره ساخت موضوعات اجرائی انتشار داد. میگر پیشنهاد کرد که یک موضوع باید در اصطلاحات قابل اندازه گیری بیان شود،کسی که دارای هدفهای عینی باشد رفتارش قابل نمایش خواهد بود،شر ایط و محدودیت هائی که در راه رسیدن به هدف،و معیاری که بر خلاف رفتارش باشد،قابل سنجش خواهد بود .
در اوایل 1962 هنگامی که او"تربیت نظامی و اصول یادگیری" را انتشار داد رابرت گانیه یک ارتباطی برای سطح های مختلف یادگیری اثبات کرد. این تفاوت مهارت های حرکتی،اصطلاحات شفاهی(کلامی)، مهارتهای مفهومی ،استراتژی های شناختی و نگرش های قرینه(کامل کننده) برای شش حیطه شناختی یا دگیری بلوم تهیه کرد.
بعداَ،گانیه این فکر را برای نه حادثه آموزشی که جزء شرایط لازم برای اتفاق یادگیری است وسعت داد. این حوادث به عنوان پایه ای برای طراحی آموزشی و بخشهای مناسب رسانه مورد استفاده قرار گرفت. میانجی آموزش دوره کامپیوتر را در دهه1960 داخل کرد هنگامی که پاتریک سوپس این تحقیق اولیه را در داخل آموزش کامپیوتر کمکی در دانشگاه استانفورد رهبری کرد. از میان یک برنامه درسی تجزیه شده سیستماتیک پیشرفت داد،آموزش کامپیوتر کمکی سوپس بازخورد یادگیرنده شاخه گذاری و جنبه های پاسخ را که تهیه کرده بود بعداَ در داخل سیستم پلاتو ترکیب شد و برای ادامه پیشرفت نرم افزار آموزشی امروزه در دهه 1970 راهنمائی کرد.
در اواخر سال 1960 امریکا دوباره در بحران بود. نه فقط کشور وارد جنگی دیگر بود بلکه مدارس ملی اش نمیتوانستند باعث پیشرفت مشارکت یادگیرندگان شوند. گرانت ون عنوان کرد که فقط 19% همه کلاس اول ، موفق به گرفتن لیسانس میشدند و سیستم آموزش رایج در حال ارائه سرویس به گروه کمی از کودکان مرفه مدرسه ای بود. در قبال این متوجه شدن رابرت مورگان برای رهبری یک آزمایش با یک"برنامه درسی ارگانیک" که باید در داخل سیستم آموزشی ترکیب شود، بهترین تمرین آموزش از طریق تحقیق، آموزش داده شد. در سال 1967 پیشنهاده ای به وسیله دفتر آموزش امریکا پذیرفته شد و پروژه "سیستم های آموزشی برای دهه 1970"نامیده شد. مورگان با بسیج کردن متخصصان در رشته یادگیری،شناخت و طراحی آموزشی برای شرکت در پروژه و امتحان خارج از آزمایشات چندگانه در یک تغییر هماهنگ کرد. این لزلی بریگز بود که ثابت کردکه دوره طراحی آموزشی میتواند بار بیاورد با 2:1 افزایش بالاتر دوره های طراحی آموزشی در اصطلاحات دست یافتن،کاهش در پراکندگی و کاهش زمان تکمیل این تاثیر گذاری چهار زمانی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. در سال 1970 مورگان با تحقیق فلوریدا وتوسعه شورا در هدایت یک پروژه اصلاح آموزشی گسترده در کره جنوبی مشارکت کرد. با افزایش پیشرفت یادگیرندگان روبرو شد در حالی که در یک زمان کاهش هزینه مدرسه از 41.27 دلار هر دانش آموزهر سال، مورگان با بکارگیری بعضی ازتکنیک هائی که که در پروژه ES70 راهنمائی گر بود نتایج چشمگیری بدست آورد ،افزایش در یافته دانش آموز،کارائی بیشتر معلمان سازمان و رضایت مندی دوره معلم به نسبت دانش آموز افزایش یافت،کاهش در هزینه حقوق و کاهش هزینه هر دانش آموز در هر سال تا 9.80 دلار رسید.
برای طراحی سیستم آموزشی در اواخر سال 1970 و نزدیک به دهه 80 یک تغییری در مدل ها بوجود آمد:گانیه و بریگز،برانسون،دیک و کری و اتکین. یک دلیل ممکن برای انجام دادن این پدیده بوجود آمدن آموزش رسمی و بخش های تربیتی در میان هر دو سازمان های خصوصی و عمومی بود. روبرو شدن با فن آوری های کامپوتر شده زمان ها ، این نیاز زمان ها به یک معنی که به وسیله پیشرفت با توسعه متناسب با سرعت روشها برای اینکه کارمندان داخلی در تمرین تجارب جدید آموزش داده شوند در عالم به وسیله عصر اطلاعات بوجود آمد.توضیح دیگر اینکه ،تجارت،سازمان های مشاور خصوصی برای نشان دادن ارزش افزوده نه فقط برای سازمانشان،بلکه برای مشتری هائی که آنها داشتند رو به افزایش نیازها بودند.ارزیابی و بهبود بخشهای متصل مدل های معاصر ISD از پیشرفت های اولیه و بکار گیری مدل های میانه غرب از این جنبه دور میشوند. در سال 1990 یک تمرکز دوگانه روی تکنولوژی و بهبود اجرا توسعه یافت برای مثال در سال 1988 اقدام کردند "چرا مدارس نمیتوانند بهبود یابند" رابرت برانسون یک بحثی را برای اصلاح مدارس سیستماتیک مطرح کرد،پیشنهاد کرد که مدارس در حال عمل کردن نزدیک به اوج کارائی هستند و باید از بالا پائین برای مداخلات تکنولوژی دوباره طراحی می شد. بعدا در آن سال، برانسون قراردادی با بخش آموزش فلوریدا DOE) )برای تحلیل برنامه های مختلفش و طراحی یک سیستم گسترده تکنولوژی محور آموزش برای اصلاح مقدماتی فلوریدا بست که مدرسه سال 2000 نامیده شد. چند سال بعد تیم برانسون و تکنولوژی های آموزشی حساب شده چند گانه به خوبی مدل های تعاملی بین عملیات های درونی سیستم و تجربه و دانش دانش آموزان ،والدین و معلمان را گسترش داد.
طراحان آموزشی در دهه 90 در کنار مولفین در رشته مهندسی سازمانی کار میکردند. شکل دهی به وسیله ارتباط برای یک فرهنگ سازمان و تعامل بین گروها ، مهندسی سازمانی در بهبود سازمان ها از طریق تعین ارتباطات میان یک دید سازمانی، ماموریت،اهداف،روشها و شخصیت جستجو کرد. همچنین ، تغییر مدیریت برای یک تجارت برای خودش با رهبرانی مثل کری،کانر وجول برگر پیشگامان روشهائی برای مدل های تغییر سازمانی مناسب است . با ظهور رسانه جدیدی چون اینترنت و فرا رسانه نه تنها در اختراعات تکنولوژیکی آورده شده اندبلکه همچنین با راههای جدید رویکرد های یادگیری و آموزش همراه شدند. به عنوان مخالفت با دیدگاههای رفتار گرایانه که بر اهداف یادگیری تاکید داشتند رویکرد ساختن گرائی ساختار یادگیرندگان که درک واقعی شان را از تفاسیر تجاربشان می ساخت ،نگه داشتند. تئوریسین های چون توماس دافی و سیمور پاپرت پیشنهاد کردند که ساختن گرائی یک مدلی است که به وسیله فرهنگ اجتمائی و جریانات شناختی برای طراحی محیط های یادگیری بوجود آمده است. تکنولوژی های کامپوتری آنلاین که به سیستم ها و برنامه های زبان کمک میکرد در آینده طراحان آموزشی بکار گرفته میشود.
مفهوم طراحی آموزشی:
قبل از آنکه سخن از رویکردهای کاربردی در طراحی آموزشی را بحث کنیم لازم است به بیان مفهوم طراحی آموزشی بپردازیم.
طراحی آموزشی توسط افراد زیادی تعریف شده که در اینجا به نقل از رضوی84 به بیان تعدادی از آنها میپردازیم.
- طراحی آموزشی در معنای ساده استفاده از یک فرایند نظامند برای فهم مشکلات عملکرد انسانی،یافتن راه حل ها و انجام آنهاست.(مک آردل 1991)
- طراحی آموزشی علم تعیین دقیق مشخصات فرایند ایجاد،ارزشیابی و تداوم موقعیت هائی است که یادگیری را هموار میسازد.(ریچی1986)
- طراحی آموزشی کل فرایند تحلیل نیازها و هدف های یادگیری و ایجاد نظم عرضه آموزش برای برآوردن نیازهاست(بریگز1975)
همانطور که در مقدمه مطرح شد و به عنوان کلیتی از موارد بالا طراحی یعنی اختراع کردن اندیشیدن یا تنظیم یک نظریه ذهنی نقشه کشیدن و بکار گیری منابع برای دستیابی به یک هدف از پیش تعیین شده است.اکنون به رویکردهائی که درتحول طراحی آموزشی نقش داشته اند میرویم. در پایه گذاری طراحی آموزشی سه رویکرد اصلی(رفتار گرائی،شناخت گرائی و ساختن گرائی)نقش داشتند که لازم است ابتدا به توضیح هر یک از آنها بپردازیم:
رفتارگرائی:
نظریه غالب در نیمه اوایل قرن بیستم نظریه رفتارگرائی بود که این نظریه بر رفتا رهای ذهنی قابل مشاهده و مشخص تاکید می ورزید.در این رویکرد یادگیرنده سعی میکرد خود را با محیط انطباق دهدو در این فرایند نقش انفعالی داشت براساس این دیدگاهیادگیری زمانی اتفاق می افتد که تغییر قابل اندازه گیری در فراوانی عملکرد مشاهده شده صورت گرفته باشد.طراحی آموزشی براساس این دیدگاه با مرحله تحلیل وظیفه آغاز میشود تحلیل وظیفه روشیب برای تجزیه یک وظیفه یا موضوع آموزشی به اجزای تشکیل دهنده آن و تشخیص تغییرات رفتاری مورد نیاز برای انجام آن وظیفه یادگیری موضوع است. سپس طراح باید توالی رویدادهای یادگیری را مشخص کند پس از بیان هدف های آموزشی ،فرصت هائی برای یادگیرنده فراهم مشود تا به تمرین بپردازد و محتوای آموزشی رایاد بگیرد. ارزشیابی از آموخته های دانش آموز به عنوان آخرین مرحله طراحی آموزشی معمولا براساس ملاک از پیش تعیین شده صورت میگیرد همه یادگیرندگان با این ملاک ارزشیابی میشوند و در صورت کسب امتیاز لازم، آموزش های بعدی را دریافت میکنند.
الگو های طراحی آموزشی رفتارگرا:
الگوهای که برگرفته از رویکرد رفتار گرائی هستند و در طراحی آموزشی مورد استفاده قرار میگیرند متعددند یکی از این الگو ها ،الگوی ADDIE و دیگری الگوی دیک وکری (1978)است همچنین الگوهای گلاسر(1965)کوک(1994)هینیچ(1970)ومیگر(1984)نیز رفتار گرا به شمار می آیند که در اینجا قصد پرداختن به هیچ کدام را نداریم.
شناخت گرائی:
در اواسط قرن بیستم دیدگاه جدیدی در یادگیری و آموزش ظهور یافت این دیدگاه که شناخت گرائی نامیده می شد به جای رفتار آشکار،بر فرایند های ذهنی که در پس رفتار وجود دارند ،می پرداخت.در حدود نیم قرن طول کشید تا بیشتر روان شناسان به ویژه در ایالات متحده امریکا از عقاید ساده لوحانه رفتار گرائی فاصله بگیرندو دیدگاه شناخت گرائی را بپذیرند. این رویکرد در سال 1950 بوجود آمد اما تا دهه 1970 تاثیر چندانی بر طراحی آموزشی نداشت. طراحان آموزش در دیدگاه شناختی به جای تاکید بر رفتار بیرونی بر فرایند ذهنی تاکید دارند واز آن برای افزایش اثر بخشی آموزش بهره میبرند. به جای تحلیل تکلیف و موضوع که در دیدگاه رفتار گرائی وجود داشت،شناخت گرایان بر تحلیل یادگیرنده تاکید میکنند.به هنگام طراحان آمو- زشی بر اساس این دیدگاه باید ساختار های ذهنی یادگیرنده توجه شود. طراحان آموزشی باید نقش فعال یادگیرنده را در نظر داشته باشند و با فراوردن موقعیت های شبیه سازی شده،فرصت ها وتجارب یادگیری را به زندگی واقعی یادگیرندگان نزدیک سازد. از آن جائی که یادگیرندگان در سایه هدف های آموزشی و فعالیت های مشخص به حل مسئله میپردازند، ارزشبابی با توجه به ملاک انجام میشود. یادگیرنده از هدفهای آموزشی آگاهی دارد و معلم نیز از هدف ها به عنوان محرک های آموزشی استفاده میکند.
الگوهای طراحی آموزشی شناخت گرا:
نظریه نمایش اجزاء(مریل1983)،نظریه شرح و بسط(رایگلوث1983) و نظریه رویدادهای آموزشی (گانیه و بریگز و ویگر 1988) از جمله الگوهائی هستند که برای طراحی آموزشی شناخت گرا مورد استفاده قرار هستند.(در اینجا لازم است خواننده برای اطلاعاتی بیشتر در این زمینه به کتاب مبانی نظری تکنولوژی آموزشی تالیف دکتر فردانش روجوع کند.)
ساختن گرائی:
این دیدگاه به یادگیری به عنوان فرایندی پویا نگاه میکند در این فرایند،یادگیرندگان فعال اند و به سبب تعامل با محیط اطراف،دانش مورد نیاز خود را میسازند. یادگیری،در واقع انطباق الگوهای ذهنی با تجارب نوین است. به طوریکه هر فرد خود سازنده اطلاعات است و با توجه به ساخت ذهنی خود اطلاعت را میسازد و به همبن دلیل نام ساختن گرائی به خود گرفته است.
الگوهای طراحی آموزشی ساختگرا:
از عمده ترین نظریه های طراحی آموزشی مرتبط با ساختن گرائی،میتوان به یادگیری مبتنی بر حل مساله(باروز1994)،یادگیری موقعیتی(براون1998)،نظریه انعطاف پذیری شناختی(اسپیرو1991)،محیط های یادگیری ساختن گرایانه(جوناسن1999)و محیط های یادگیری آزاد(هانافینولند1999) اشاره کرد.
اصول کاربرد ساختن گرائی برای طراحی آموزشی:
رضوی به نقل از جوناسون(1991)چندین اصل را مطرح کرده که به هنگام طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه ساختن گرائی مورد توجه قرار میگیرد:
نتیجه گیری :
با توجه به مطالبی که مطرح کردیم به این نکته برمیخوریم که طراحی آموزشی از ابتدا تا کنون دستخوش تغییراتی شده است و عواملی مختلف در در این مهم دست داشته اند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در پایان میتوان گفت طراحی آموزشی به عنوان یک علم موثر و به روز در آموزش (ابتدائی تا عالی )بسیار موثر است و لازم است که طراحان آموزش ما در این زمینه به علم روز دنیا روی آورند. با توجه به اینکه رویکرد حال حاضر ساختن گرائی است وطراحی توسط این رویکرد به عنوان طراحی محیط های یادگیری و آموزش مطرح میشود لازم است طراحان در این زمینه تخصص پیدا کنند وبا توجه به اصولی که در طراحی ساختگرا مطرح شد محیط های یادگیری متناسب با زندگی واقعی یادگیرندگان را تهیه کنند تا هر چه بیشتر شاهد اعتلای آموزش کشورمان باشیم.
منابع :
رضوی،سید عباس(1386). مباحث نوین در فناوری آموزشی . اهواز : انتشارات دانشگاه اهواز
فردانش،هاشم.(1384). طراحی نظام های آموزشی تهران: انتشارات سمت
رومیزوفسکی،ای.جی(1379).طراحی نظام های آموزشی :تصمیم گیری در برنامه ریزی درسی و طراحی برنامه درسی (ترجمه هاشم فردانش )تهران:سمت
سید محمدی،یحیی(1377).روان شناسی یادگیری.تهران:روان
کوزولین،آلکس(1380).روان شناسی ویگوتسکی(ترجمه بهروز عزبدفتری)تبریز:فروزش
مرجل،برندا(1382)طراحی آموزشی و نظریه یادگیری(ترجمه جلیل شاهری لنگرودی)مجموعه مقالات علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب.دفتر ششم
Buell cindy(2004)learning theories and instructional design available at
shrock,s.a.(no date).A brief history of instructional development[online].available:http://uttc-med.utb.edu/6320/chapters/summary_ch2.html
منبع: انجمن تکنولوژی اموزشی دانشگاه تعلیم و تربیت